اریااریا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

دو هدیه خداوند پریا و آریا

پایان 9 ماهگی آریا

پسر گلم ٩ ماه از بودن تو در کنار ما می گذره و ما خدا رو بخاطر وجود نازنینت شاکریم امیدوارم در اینده مردی بشی مانند پدرت نمونه یه مرد خوب وخانواده دوست ...
21 بهمن 1391

مطلبی برای دل خودم

خدای مهربونم امروز که این مطلب رو می نگارم کاملا احساس خستگی می کنم خستگی روحی دلم می خواد فقط یک هفته مال خود خودم باشم بی هیچ دغدغه و فکری پریا این روزا خیلی بدقلق شده سر هر موضوع هیچ و پوچی گیر میده و شروع می کنه به گریه و قیل و قال همه فکر می کردیم شاید طالب محبت بیشتری از جانب منه ولی هر جور باهاش تا می کنم اون از یه در دیگه وارد میشه بخصوص خیلی حساسم که آریا ازش الگو برداری غلط نکنه خلاصه یه وقتایی کاسه صبرم از دستش لبریز میشه اما اریا که درست یک ماه میشه که حاضر نیست لب به هیچی بخصوص غذاهایی که مورد علاقه اش بود بزنه و لبا رو قفل می کنه منم که از سر پریا از این حالتا متنفرم خلاصه که از سوپ به غذاهای جامد رو آوردم ولی اونم در...
16 بهمن 1391

شیطونی های کودکانه

این روزها سرم خیلی شلوغه راستش یه روزایی به خودم می ام و می بینم وقت نکردم حتی یه دقیقه به خودم برسم ماشالا اریا مثل یه موش کوچولو یهو غیبش می زنه ومی بینی یه گوشه کنار خونه برای خودش مشغول شیطونیه الانم سن خطرناکیه و نمیشه ازش غافل شد خلاصه اندر احوالات ما بد جور درگیر روزمرگی هستم پریا گل منم که مشغول مدرسه است یه وقتایی واقعا مواظب داداشش هم هست البته یه وقتایی که حال و حوصله داشته باشه منم که کمتر می رسم باهاش بازی کنم و اکثر وقتها سر گرم آقا کوچولو هستم سر غذا خوردن اریا هم که آقا دوست داره از غذای ما بخوره و تازگی محل سوپش که نمی زاره خلاصه داستانی داریم با ایشون ...
3 بهمن 1391